کمبینائی میلیونها نفر گرفتار را ساخته و اندکی از آنها میتوانند رشد کنند. چشم پزشکان میتوانند به نامبردگان کمک کنند. براساس اطلاعات موسسهی نابینایان ایالات متحده در حدود ۱۰ میلیون نفر از نابینائی و کمبینائی رنج میبرند.
گرچه پزشکان نابینائی را درک و تشخیص میدهند اما راجع به کم بینائی و نقص دید کمتر خود را درگیر میکنند.
در این مقاله راجع به تغییرات تهدید کننده، دموگرافی بیماران کم دید و آگاهی راجع به سلامتی رشد آنان، خدمات کمبینائی و موانع برسر راه بیمار و پزشک بحث میشود.
اختلال بینائی ناشی از یک سری عوامل است که از شایعترین آنها ARMD (تحلیل سنی ماکولا)، عوارض شبکیهای بیماری قند، آبسیاه و آب مروارید را میتوان نام برد.
۵/۱۶ میلیون نفر از افراد ۴۵ سال در ایالات متحده به نوعی درگیر با اختلال بینائی هستند، به طوری که حتی با استفاده از عینک و عدسی تماسی تا سال ۲۰۱۰، این جمعیت به ۲۰ میلیون نفر بالغ خواهد شد، چرا که افزایش طول عمر افراد سبب میشود تا اختلال بینائی که از هر۶ نفر یکنفر را مبتلا میسازد (در فرد ۴۵ ساله)، این رقم به یک نفر در هر ۴ نفر در افراد ۷۵ ساله برسد. AMD به تنهائی ۶ میلیون آمریکائی بالاتر از ۶۵ سال را دچار کم بینائی نموده است.
بر طبق تحقیقات بیماران مسنتر بیشتر در خطر نابینائی ناشی از AMD هستند تا گلوکوم و بیماری رتینوپاتی دیابتی استحالهی ماکولا بیماری اپیدمیک قرن بیست و یکم است.
متاسفانه هم بیمار و هم پزشک درک روشنی از بیماری نداشته و همچنین راه مقابله با آن هم به همین منوال است.
میزان خدمات بازتوانی در مراکز مختلف، متفاوت است ولی اصل کلی یکی است و براساس نیاز بیمار است.
متخصصان کمبینائی دید عملی بیمار را ارزیابی کرده و وسائل کمک کننده مانند بزرگنما و یا تلویزیون مدار بسته را برای کمک به آنها در فعالیتهای روزمره مانند مطالعه، آشپزی و... تجویز میکنند (مگنی فایر با بزرگنمائی ۱۲ دیوپتری) متخصصان بازتوانی، تکنیکهای جدید را به بیماران آموزش میدهند تا در کارهای روزمرهی خود و اعتماد به نفس آنها موثر باشد.
بیماران میآموزند چگونه سفر کنند و چگونه در منزل کار کنند، از کامپیوتر استفاده کنند و در نظافت منزل و هر گونه فعالیت شخصی و اجتماعی که دوست دارند، شرکت کنند. با توجه به اینکه قادر به رانندگی نیستند آموزشهای لازم برای پیاده روی و یا شرکت در اجتماعات به کمک وسائل نقلیه عمومی، داده میشود.
در موفقیت بازتوانی همان اندازه که نقش معلم و راهنما موثر است، بستگی به خود بیمار هم دارد. برطبق بررسی بین افسردگی و کاهش دید رابطه وجود دارد، مخصوصاً کاهش فعالیت روزمره بخشی از برنامهی بازتوانی و سلامت فکری بیمار تامین کننده فعالیتهای اجتماعی میباشد.
برای بیمار کمبین باید روی سر، قلب و چشماش کارکرد و فعالیتها نباید متمرکز روی چشم باشد.
بسیاری از افراد حرفهای که در سرویس کم بینایان کار میکنند، روی زندگی بیماران اشراف دارند. وقتی که شما یک بزرگنما به شخص میدهید، به طوری که پس از چندین سال بتواند مطالعه کند، این مساله برایش بسیار شگفتانگیز است و سبب تحول عظیم در شادابیاش میشود.
● چالش بیماران:
بیماران مبتلا به کم بینائی میتوانند از ارائهی خدمات بازتوانی، سود ببرند. یکی از موانع بازتوانی فقدان آگاهی از وجود خدمات بازتوانی است وقتی که بیمار از انجام اقدامات بینائی توسط پزشک مایوس شود و با این جمله روبرو شود «که دیگر کاری برایت نمیتوانم انجام دهم» برداشت بیمار این است که پس دیگر کاری نمیتوان کرد و بیمار به آسانی این مساله را قبول میکند. بسیاری از بیماران که تجربهی مشکل بینائی ناشی از بیماری چشمی را دارند نمیدانند که میتوانند بگویند «دوران سختی برای خواندن دارم و نیاز به کمک دارم». حتی اگر بیمار راجع به کمبینائی مطلع باشد و به مکان درستی ارجاع شود باز هم هیچگونه ضمانتی از نظر دریافت برنامهی صحیح ندارد و طرز تلقی و درک بیمار هم مساله است.
اگر بیمار هیجان ناشی از پریشانی داشته باشد ممکن است واپس زده شده و یا مورد مساعدت قرار نگیرد.
بعضی مراکز کم بینائی مشاورهی روانپزشکی برای کمک به بیماران و مواجهه با بیماران کم بین انجام میدهند اما مستمر نبوده و بهعلاوه توقعات نابجای بیماران هم ممکن است مانع انجام این خدمات شود و بیمار ممکن است فکرکند که یک بار مراجعه به این مراکز، اختلال بینائیاش را رفع خواهد کرد. بیماران ممکن است نتوانند شدت بیماری خود را درک کنند و حاضر به قبول ناتوانی نیستند. اگر شخصی دید خود را از دست داده و برای بهتر دیدن به دستور شما، آموزش نقطهی فیکساسیون خارج از مرکز ببیند، به وی کمک میشود، اما بدون بزرگنمائی یا کمک کامپیوتر نمیتواند ببیند چرا که برای دیدن از طریق دید باقی ماندهی شخص ناچار است که بهتر ببیند.
برخی از سازمانها و یا کارفرماها وسائل کمک کنندهای فراهم میکنند که البته نادر است. غالب بیماران به بیش از یک وسیله نیاز دارند و چون بیشتر این بیماران عایدی ثابتی دارند و احتمالاً مشکلات دیگری هم دارند، لذا معمولاً قادر به پرداخت هزینهی این تجهیزات نیستند. مراجعه به مراکز عرضه کنندهی این خدمات به تنهائی کافی نیست، یا اگر چنانچه در محل زندگی فرد چنین مرکزی وجود نداشته باشد و با توجه به کهولت این افراد و بینائی اندکشان و داشتن همسر مسن و فرزندان مشغول به کار، ناچارند به مکانهائی که خدمات بازتوانی بینائی انجام میدهند، سفر کنند.برای این بیماران رانندگی بسیار مشکل و حتی عبور از خیابانها برای رسیدن به ایستگاه اتوبوس بسیار پرخطر است.
● نقش پزشکان:
بیماران به تنهائی مسوول چالشهای گوناگون و موانع دریافت خدمات بازتوانی کمبینائی نیستند، پزشکان نقش کلیدی در کمک به آنها دارند. چه خوب است که مسالهی کم بینائی بخشی از آموزش رزیدنتهای چشمپزشکی باشد و چشمپزشکان باید مسالهی درمان کم بینائی را به عنوان آخرین چارهی بیماران بهکار برند.
بسیاری از مردم از اینکه برای مطالعه با عینک خود مشکل دارند و یا در رستوران و خارج از منزل دید خوبی نداشته و یا بهطور مستقل نمیتوانند کاری انجام دهند، از این وضع خودآگاه نیستند. با پرسیدن از بیماران، پزشک میتواند بیمار را به محل دیگری ارجاع دهد. غالباً پزشک از بیمار سوال نمیکند تا بیمار هم مشکل خود را بیان نماید.
اگر پزشک آنقدر صبر کند تا تمام فرصتهای بیمار از دست رود، این کار ضررش بیش از استفاده است.
معرفی بیمار کم بین به متخصص مربوطه دلیل از دست دادن بیمار نیست و این یکی از مراقبتهای بیمار است.
بیمار باید برای گزارش پیشرفت بیماری خود به پزشک خود مراجعه و وی را در جریان بگذارد و این ارتباط بین پزشک ارجاع دهنده و مراکز درمان کم بینائی باید ادامه یابد. نتایج عینی با تصدیق تاثیر بازتوانی بینائی و کمکهای جدی پیگیری میشود و وقتی که بیماران نتایج را مشاهده کنند دلگرم میشوند که سریعتر مراجعه کنند.
تعصب پزشک به اندازهی خود بیمار تاثیرات درمانی دارد. بیمار پس از معرفی به مراکز مربوطه باید از طول مدت درمان آگاه باشد.
بسیاری از مراکز با فرهنگ این افراد آشنا بوده با زبان خودشان و با مشاوران روانشناس که در اختیار دارند به آنها کمک مینمایند تا زودتر مراحل درمانی خود را شروع کنند. طرز تلقی این است که افرادی که به این مراکز مراجعه میکنند قدرت انجام هیج کاری را ندارند و نباید این فکر برایشان خطور کند که در مرحلهی انتهائی زندگی خود به سر میبرند.
مانع دیگر مربوط به مدیریت و شخصیت پزشک است. بسیاری از همکاران که در این بخش کار میکنند، نسبت به کاری که انجام میدهند از لحاظ شخصیتی خیلی قیافهی حق به جانب میگیرند. کارهای کم بینائی همکاری زیاد و زمان طولانی نیاز دارد باید با بیمار صحبت کرد و نیازها و مشکلات وی را گوش کرد و کلید هر مشاوره در ملاقات و فهمیدن نیازهای بیمار است و لذا نیاز به زمان زیاد و صبر و شکیبائی فراوان دارد.